عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی بنده فرمان شدن عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه عشق یعنی تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی در جهان رسوا شدن عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی سوز نی، آه شبان عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی سوختن یا ساختن عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و در یا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی عشق یعنی بندگی آزادگی
بدون تردید می توان گفت که بازی بهترین شکل فعالیت طبیعی هر کودک محسوب می شود و در زندگی کودک اهمیتی ویژه دارد. بازی برای هر کودک در حال رشد، از ارزش های مختلفی برخوردار است.
همه نظریه پردازان، صرفنظر از گرایش های گوناگونی که دارند، بر این عقیده اند که بازی در رشد و تکامل کودک نقش مهمی ایفا می کند. روانکاوان معتقدند که بازی برای غلبه بر آسیب ها یا ناراحتی های عاطفی ضروری است. روان شناسان اجتماعی اعتقاد دارند که بازی برای تسلط بر خود و یادگیری شیوه های زندگی کردن با تجربه های معمول روزانه ضرورت دارد. ساخت گراها بر این باورند که بازی برای رشد و نمو شناخت لازم است. و تکوین گراها می گویند بازی در همه فرهنگ های دنیا برای ارتقای کفایت ها و اجتماعی کردن کارکردها امری ضروری است.
فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد، در پرورش نیروی بدنی و حواس او تأثیر فراوان دارند. کودک می پرد، می دود، از پله ها بالا و پایین می رود، لی لی می کند، خم و راست می شود، می نشیند و برمی خیزد، دوچرخه سواری می کند، توپ بازی و طناب بازی می کند و ... در همه این فعالیت ها عضلات و اندام های مختلف خود را به کار می گیرد و موجبات تقویت آنها را فراهم می سازد.
همه نظریه پردازان، صرفنظر از گرایش های گوناگونی که دارند، بر این عقیده اند که بازی در رشد و تکامل کودک نقش مهمی ایفا می کند. روانکاوان معتقدند که بازی برای غلبه بر آسیب ها یا ناراحتی های عاطفی ضروری است. همچنین روان شناسان اجتماعی اعتقاد دارند که بازی برای تسلط بر خود و یادگیری شیوه های زندگی کردن با تجربه های معمول روزانه ضرورت دارد. ساخت گراها می گویند بازی در همه فرهنگ های دنیا برای ارتقای کفایت ها و اجتماعی کردن کارکردها امری ضروری است.
ارزش جسمانی بازی
از آنجا که بازی اغلب با فعالیت بدنی همراه است، با رشد و تربیت اندام بچه ها و مهارت های جنبشی مناسب و آمادگی بدنی آنان ارتباطی نزدیک دارد. بچه ها بدنشان را با علاقه و لذت به کارهای جسمی وا می دارند و همزمان با آن، به مهارت هایی می رسند که آنان را قادر می سازد تا از نظر بدنی احساس اطمینان، ایمنی و اتکا به نفس پیدا کنند.
فعالیت هایی که کودک به عنوان بازی انجام می دهد، در پرورش نیروی بدنی و حواس او تأثیر فراوان دارند. کودک می پرد، می دود، از پله ها بالا و پایین می رود، لی لی می کند، خم و راست می شود، می نشیند و برمی خیزد، دوچرخه سواری می کند، توپ بازی و طناب بازی می کند و ... در همه این فعالیت ها عضلات و اندام های مختلف خود را به کار می گیرد و موجبات تقویت آنها را فراهم می سازد.
از نظر حسی و حرکتی می توان گفت، به وسیله بازی حس بینایی، شنوایی و بساوایی کودک پرورش می یابند. چشم و دست او از هماهنگی بیشتر و بهتری برخوردار می گردند و عضلات انگشتان و دست و پایش ورزیده می شوند.
معمولاً کودکان سالم از انرژی زیادی برخوردار هستند که به وسیله بازی آن را مصرف می کنند. اگر انرژی های اضافی کودک از طریق صحیح (بازی) به مصرف نرسد و به حالت سرکوب شده در جسم کودک ذخیره شود، موجب ناآرامی، عصبانیت ،او میشود. ارزش اجتماعی بازی
انسان، به عنوان موجودی اجتماعی، نیاز دارد که به گروهی تعلق داشته باشد و خود را بخشی از آن بداند. او با بازی کردن نخستین گام ها را برای اجتماعی شدن بر می دارد.
معمولاً کودکان سالم از انرژی زیادی برخوردار هستند که به وسیله بازی آن را مصرف می کنند. اگر انرژی های اضافی کودک از طریق صحیح (بازی) به مصرف نرسد و به حالت سرکوب شده در جسم کودک ذخیره شود، موجب ناآرامی، عصبانیت، بدخلقی و پرخاشگری او می شود.
کودک به وسیله بازی، مفاهیم همکاری، پیروزی، شکست، همچشمی ، برتری طلبی، رقابت و ایجاد رابطه انسانی و دوستانه را یاد می گیرد، همچنین می آموزد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد می دهد. مثلاً کودکی که برای نخستین بار سوار تاب می شود بسیار خودخواهانه برخورد می کند. ولی به مرور یاد می گیرد که دیگر کودکان نیز مشتاقانه انتظار می کشند.کودک با بزرگتر شدن، این اصل را می پذیرد که شرط اساسی بازی با دیگران همکاری است. در حدود سه سالگی به کودکان دیگر و بازی با آنان علاقه مند می شود و به تدریج آمادگی پیدا می کند که حقوق دیگران را درک کند. وقتی کودک به این مرحله رسید، زمان آشنایی و سپس آموختن بازی های گروهی فرا می رسد.
روح فرمانبرداری از مقررات وضع شده در بازی ها، کودک را به فرمانبرداری از مقررات اجتماعی عادت می دهد و قدرت سازماندهی، مدیریت و سلسله مراتب را به او می آموزد. بررسی های بسیاری نشان می دهد که بازی با دیگران به بچه ها فرصت می دهد تا رفتار خودشان را با رفتار دیگران هماهنگ کنند و دیدگاه هایی را که با نقطه نظرهای خودشان تفاوت دارد، به حساب بیاورند.
بنابراین بازی تجربه هایی غنی در اختیار بچه ها می گذارد؛ تجربه هایی که بچه ها به آنها نیاز دارند تا مهارت های اجتماعی را فرا گیرند، تحریم و سلطه گری را به کار برند و در قدرت، مکان زیست و عقیده با دیگران شریک شوند.
کودک به وسیله بازی، مفاهیم همکاری، پیروزی، شکست، همچشمی ، برتری طلبی، رقابت و ایجاد رابطه انسانی و دوستانه را یاد می گیرد. همچنین می آموزد که چگونه در استفاده از وسایل بازی با دیگران سهیم شود و از این طریق حس تعاون و احترام به دیگران را در خود رشد می دهد.
ارزش اخلاقی بازی
بازی یکی از مهمترین عوامل در تربیت اخلاقی کودک به شمار می آید. کودک در خانه و مدرسه یاد می گیرد که چه چیز خوب و چه چیز بد است، ولی تثبیت معیارهای اخلاقی در این دو محل هرگز به اندازه بازی قوی نیست.
کودک درمی یابد که اگر بخواهد در بازی پذیرفته شود، باید درستکار، حقیقت طلب، مسلط به خود، عادل، صادق، وفادار، مسئولیت پذیر و دارای رفتاری پذیرفتنی باشد. اگر خواسته باشد در گروه حاشا کند، جـِر بزند، و به حساب خودش، کلاه سر دیگران بگذارد، همبازی ها خیلی زود او را طرد خواهند کرد و جایگاهی در گروه نخواهد داشت. او در بازی کم کم درک می کند که همبازی هایش در مورد خطاهای وی در بازی، نسبت به اعضای خانواده اش (پدر و مادر، برادران، خواهران) چندان شکیبا و صبور نیستند. بنابراین او یاد می گیرد که اصول اخلاقی را به هنگام بازی نسبت به محیط خانه و مدرسه به طور کامل تر رعایت کند.
ارزش عقلانی بازی
بخشی از آشنایی کودکان با جهان بیرونی، به وسیله بازی ها انجام می شود. کودک، از راه عمل و تجربه، در محیط به ابداع می پردازد و با پدیده ها و مسائل جدید آشنا می شود. به هنگام مشاهده دقت به خرج می دهد و با استفاده از این زمینه ها (یعنی مشاهده، تجربه، دقت و ابداع) قدرت انتخاب بهترین راه حل را به دست می آورد و قادر می شود که از پدیده های محیط خود شناخت صحیح تری کسب کند. کودک به هنگام بازی، به استدلال می پردازد، قضاوت می کند، مسائل را حل و در نهایت از فعالیت های خود نتیجه گیری می کند و این فعالیت ها به او یاری می دهد تا در آینده بتواند متکی به نفس، مستقل و در حل مشکلات توانمند باشد.
برای درک بیشتر دنیای کودکان، می توان آنها را در هنگام بازی مورد مشاهده قرار داد. کودکان، به وسیله بازی، احساسات، ناکامی ها و اضطراب ها و ترس های خود را بیان می دارند. از این رو، بازی برای درمانگران وسیله ای مناسب است تا به دنیای کودکان راه یابند و آنان را بیشتر و بهتر بشناسند و به مشکلات پی ببرند.
شواهد نشان می دهد که میان بازی و رشد شناختی رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. بررسی های انجام شده نشان دهنده رابطه ای مثبت بین بازی و نمره آزمون های هوشی میزان شده است. این بررسی ها به نکات زیر اشاره دارد: افزایش مهارت ها در برنامه ریزی، توانایی حل مشکل، مهارت در وضعیت تحصیلی، آفرینندگی و تفکر واگرا، دست یافتن به دوراندیشی، حافظه و رشد زبان.
بنابراین ارتباط بازی با رشد شناختی موضوعی مهم است، زیرا در جایی بازی ممکن است به رفتارهایی پیچیده تر بیانجامد.
از این روست که انجمن جهانی تعلیم و تربیت دوران کودکی (ACEI) عقیده دارد بازی، رفتاری طبیعی و توانمند است که در رشد کودک نقش ایفا می کند و تأکید دارد که هیچ یک از برنامه های آموزش بزرگسالان نمی تواند جایگزین مشاهده، فعالیت و دانش مستقیم خود کودک شود.