سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان خود را با صدقه نگاه دارید ، و مالهاتان را با زکات دادن ، و موجهاى بلا را با دعا برانید . و از سخنان آن حضرت است به کمیل پسر زیاد نخعى [نهج البلاغه]

رجعت « هوگو چاوز »

« هوگوچاوز » رئیس جمهور « ونزوئلا » درتاریخ 15/12/1391 ازدنیا رفت ، باشنیدن خبر مرگ او یکی ازمقامات عالیرتبه در جمهوری اسلامی ایران گفت : « هوگو چاوز از یاران حضرت مهدی است که درزمان ظهور ایشان رجعت مینماید.»

این مقاله سعی دارد ضمن بررسی زوایای « رجعت » ، نظریه فوق را تحلیل نماید.

مقدمه _ مفهوم کلی « رجعت »

« رجعت » ؛ یکی ازاعتقادات شیعه است که براساس آن ، درزمان حکومت حضرت مهدی (ع) جمعی از مؤمنان خالص ومشرکان محض دوباره به دنیا برمیگردند . امام علی (ع) ، امام حسین (ع) ، بعض اصحاب پیمبر اسلام (ص) وافرادی ازامتهای پیشین درمیان رجعت کنندگان است . هدف از رجعت ، حکومت خوبان وخواری بدکاران در زمین است .[1] رجعت ، تنها اتفاقی نیست که درعصر ظهور حضرت مهدی (ع) به وقوع می پیوندد ، اتفاقات دیگری نیز حادث می گردد که بعضی قبل ازظهور وبعضی هنگام ظهور وبعضی بعد از ظهور میباشد . ازآنجائیکه مجموعه این حوادث با هم مرتبط میباشد لذا دراین مقاله گاهی به حوادث دیگر نیز اشاره خواهد شد.

وی‍ژگیهای عصر ظهور

1 مفاهیم قطعی و ظنی در مورد حوادث عصر ظهور

مفهوم ومصداق بعض عباراتی که درمورد حوادث عصر ظهور بیان شده است واضح وروشن است ولی طیف کثیری ازاحادیث دراین زمینه دارای ابهام واهمال است . مثلا در روایات آمده است که یکی از رجعت کنندگان ، « سلمان » است[2] ، مصداق این روایت روشن ا ست که مقصود ، سلمان فارسی از اصحاب رسول خدا (ص ) است . ولی در روایت دیگر ، یکی از علامات ظهور را « قیام زندیق ازقزوین [3]» ذکر میکند که مصداق این حدیث بسیار مبهم است . حتی بعضی حوادثی که به عنوان « من المحتوم[4] » ذکر شده است بازهم درتعیین مصداق آنها ابهامات فراوان وجود دارد مانند : « قتل نفس زکیه [5]». این درصورتی است که روایات صادره ، صحیح باشد ، اگر درصحت روایات هم بحث باشد ، ابهام را چند برابر مینماید. ازاین رو لازم است درتعیین مصادیق وتفسیر مفاهیمی که مربوط به عصر ظهور است با احتیاط واحتمال ، عمل نمائیم واز ابراز نظر قطعی بپرهیزیم .

2 _ حقایق عصر ظهور و دانش امروزما

در رابطه با واقعیات عصر ظهور فعلا نمیتوانیم قضاوت قطعی داشته باشیم زیرا زمان ظهور را نمیدانیم واز ویژگیهای آن بی اطلاع هستیم . نباید در تفسیر مفاهیمی که مربوط به عصر ظهور است با قاطعیت اظهار نظرنمائیم مگر اینکه ابهامی درآنها نباشد . کسانی که درصدر اسلام بودند بعض روایات عصر ظهور را به گونه ی تفسیر میکردند که برای آنها قابل تصور بود ، امروز ما  از این روایات برداشت دیگری داریم وشاید درعصر ظهور، اشتباه بودن تمام تفسیرهای قبل ازآن ، آشکار گردد، مثلا مصادیق وسایل نقلیه ، ابزار جنگی و ... در هرعصر متفاوت است .  بعضی روایاتی که حوادث عصر ظهور را بیان میکند درفضای صدر اسلام قابل تفسیر است مثل « اختلاف بنی عباس [6]» ، « ندای شیطان به اینکه : الحق مع عثمان[7] وشیعته » ، « ادعای باطل 12 نفر ازبنی هاشم[8] قبل ازظهورمهدی (ع) » ، « ...یخرج ابن آکلة الاکباد ... وهومن ولد ابی سفیان[9] ...» ، « هدم سور الکوفه[10] » تفسیر این مفاهیم را باید به زمان خودش واگذاشت به همین دلیل شیخ مفید دربحث علامات قیام مهدی (ع) درمورد کیفیت حوادث آخرالزمان سکوت میکند ومی فرماید : « وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا یَکُونُ ، وَ إِنَّمَا ذَکَرْنَاهَا عَلَى حَسَبِ مَا ثَبَتَ فِی الْأُصُولِ وَ تَضَمَّنَهَا الْأَثَرُ الْمَنْقُولُ » .

اگرکسی اینگونه روایات را با قاطعیت تفسیر نماید و برای آن مصداق قطعی ذکر کند ، خلاف احتیاط خواهد بود باید این احتمال را درنظر بگیریم که شاید روزی واقعیتهای دیگری برای ما آشکار گردد که امروز مخفی مانده است . معنای این حرف این نیست که نباید احادیث عصرظهور را تفسیر کرد بلکه راه صحیح این است که نباید با قاطعیت اظهار نظر کنیم ، لازم است احتمالاتی را که امروز برای ما بعید بنظر میرسد نیز لحاظ نمائیم.

3_ اسامی افراد ومکانها درروایات عصر ظهور

دربعضی روایتهای عصر ظهور ، از مکانها وافراد نام برده شده است ، آیا اجازه داریم امروز مصداق قطعی برای این گونه روایات مشخص نمائیم یا باید دیدگاههای خودرا درقالب احتمالات ، عرضه نمائیم ؟ مثلا دربحث علامات ظهور ، از فردی بنام « مغربی » نام برده شده است : ( ظهور المغربی فی مصر[11] ) . یا از مکانی بنام « عراق » نام برده شده است : ( خوف یشمل اهل العراق[12] ) . با توجه به اینکه محدوده جرافیای عراق درعصر صدور روایت با امروز متفاوت است ، ونمیدانیم درعصر ظهور چگونه خواهد بود ، این پرسش پیش می آید که مقصود از عراق ، کدام عراق است؟ عراق عجم مراد است یا عراق عرب ؟ آیا مناطق کوچک دیگر که درگوشه وکنار جهان بنام « عراق » خوانده میشود ، مراد نیست ؟ و . . .

شاید گفته شود مقصود، عراق عصر صدور است چون مخاطبان بالمشافهه ، همان عراق را می شناختند. درجواب میگوئیم ممکن است  مقصود، عراق عصر ظهور باشد چون روایت مربوط به علایم عصر ظهور است وبه مخاطبان عصر ظهور توجه دارد . عدهی هم میگویند این روایت، مخاطب خاص ندارد بلکه درهرزمان ، بر فهم عرفی مردم همان زمان انطباق دارد.

درمورد افراد ومکانهای دیگر که در روایات عصر ظهور آمده است نیز می توان همین احتمالات را ذکرکرد، لذا جا دارد که درتعیین مصادیق ، با احتیاط عمل نمائیم وهمه چیز را درقالب احتمالات بیان کنیم .

(ادامه درقسمت دوم )

4Rahbehesht.parsiblog.com



[1]   _ برای مطالعه بیشتر رجوع کنید به :

مهدی موعود ، ترجمه جلد51بحارالانوار ، علی د وانی ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران، 1378، چاپ 28 صفحه 1186

الغیبة ، محمد بن ابراهیم نعمانی ، نشرصدوق ؛ تهران، 1397قمری ، چاپ اول. ص 252

الغیبة شیخ طوسی ، دارالمعارف الاسلامیه ، قم، 1411 ،چاپ اول ، ص 477

الإرشاد ، شیخ مفید ، کنگره شیخ مفید ، قم 1413 ، چاپ اول ، ج2 ص 368

کمال الدین ، شیخ صدوق ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1359قمری، چاپ دوم

 

 

[2]  _ الإرشاد ، شیخ مفید ، کنگره شیخ مفید ، قم 1413 ، چاپ اول ، ج2 ص 386

[3]   _ الغیبة شیخ طوسی ، دارالمعارف الاسلامیه ، قم، 1411 ،چاپ اول ، ص 433

[4]   _ الغیبة ، محمد بن ابراهیم نعمانی ، نشرصدوق ؛ تهران، 1397قمری ، چاپ اول. ص 252

[5]   _ همان

[6]   _ إعلام الوری ، طبرسی ؛ آل البیت ، قم 1417،چاپ اول ،ج2ص 279

[7]   _ همان

[8]   _ همان ص80

[9]   _ همان ص282

[10]   _ الإرشاد ، شیخ مفید ، کنگره شیخ مفید ، قم 1413 ، چاپ اول ، ج2 ص 368

[11]   _  الإرشاد ، شیخ مفید ، کنگره شیخ مفید ، قم 1413 ، چاپ اول ، ج2 ص369

[12]   _   همان

[13]   _ الإرشاد ، شیخ مفید ، کنگره شیخ مفید ، قم 1413 ، چاپ اول ، ج2 ص386

[14]   _ بحارالانوار، مجلسی ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1363، چاپ سوم ، ج53 ص39

[15]   _ مهدی موعود ، ترجمه جلد51بحارالانوار ، علی د وانی ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران، 1378، چاپ 28 صفحه 178

[16]   _ بحارالانوار، مجلسی ، دارالکتب الاسلامیه ، تهران ، 1363، چاپ سوم ، ج53 ص39

[17]   _‌ بقره 62

[18] _ همانطوری که درقرآن کریم سوره نحل آیه 106 به کتمان ایمان اشاره دارد