سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به رگهاى دل این آدمى گوشتپاره‏اى آویزان است که شگفت‏تر چیز که در اوست آن است ، و آن دل است زیرا که دل را ماده‏ها بود از حکمت و ضدهایى مخالف آن پس اگر در دل امیدى پدید آید ، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد ، حرص آن را تباه سازد ، و اگر نومیدى بر آن دست یابد ، دریغ آن را بکشد ، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد ، اگر سعادت خرسندى‏اش نصیب شود ، عنان خویشتندارى از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد ، پرهیزیدن او را مشغول گرداند ، و اگر گشایشى در کارش پدید آید ، غفلت او را برباید ، و اگر مالى به دست آرد ، توانگرى وى را به سرکشى وادارد ، و اگر مصیبتى بدو رسد ناشکیبایى رسوایش کند ، و اگر به درویشى گرفتار شود ، به بلا دچار شود ، و اگر گرسنگى بى طاقتش گرداند ، ناتوانى وى را از پاى بنشاند ، و اگر پر سیر گردد ، پرى شکم زیانش رساند . پس هر تقصیر ، آن را زیان است ، و گذراندن از هر حد موجب تباهى و تاوان . [نهج البلاغه]

مهد یا !

ای الله اکبراذان انسانهای آزاده آخرالزمان وآتشفشان قهرملتها ی دربند.

بشریت گرفتاردرتَفَرعُن وبَربریت ؛ درانتظارراهبری پیامبرگونه ات درمسیر

«هذاصراط ربک مستقیما» لحظه شماری میکنند .

بیا وبا اُ بُهت خوداز افول ادیان آسمانی ممانعت نما و آلاله های ارض آلاو را درمسیر « لِیَکون الدین کُلُّه للِه » منسجم گردان.

بیمگاه بیدادگران بیت المقدس .

 غمکده غداره بندان غاصب .

مصداق « اَ شِداء علی الکفار»  و « رحماء بینهم »،

قابض الارواح نوادگان « مَرحَب » .

 ای که انتظارامید بخشی را عَلََم نمودی  که روزی به « یَمشی مُکِبا علی وجههِ » ی سردمداران «نمرود صفت »منجرخواهدشد .

تکبیرة الاحرامِ تلاوتِ تلبیه ی تسبیح کنندگان .

ای که خروشی به وسعت تاریخ را برای توده های آرزومند به ارمغان می آوری وتیرگی مکر ونیرنگ را ازگستره عالم کنارمیزنی وفَلَق خونین جهان رابه صبح پیروزی پیوند مینمایی .

منجیا !

 توتابلوی تابناک تاب وتب تاسوعا وبیدارگر اقالیم قبله  ای هستی که نورحسینی را درنوای زندگی مردم می دمی واهل حق را حریت آموزِ آن « سیدشباب اهل الجنه » قرارمیدهی.

حبل المتین حواریون حضرت حسین (ع) .

حسام حبائب حذناء حَسن (ع) .

صبح امید ِمنتظران استشمام درفضای سبزتوحید ، که با دَمِ مسیحایی خودروح « والعاقبة للمتقین » رادرکالبدمرده  ی اقوام لگدکوب شده می دمی.

دادگاه دادرسی داغدیدگان دامی .

 بادشرطه ی که کشتی شکستگان گردابهای یأس را به ساحل نجات « حکومت عدل » رهنمون میسازی .

مصلحا !

 تودادگستردلهای درماندگان دردمندهستی که دروازه های رهای رابه روی ام القرای اسلامی فتح می نمایی وزورق دوباره حیات معنوی را برشط جاری سینه سرزمین بطحاء راهوارمیسازی.

تورستاخیزروشنفکران راکع روشن ضمیر هستی که زمام زمان را درکف مستضعفان قرامیدهی و رعدگونه  ، باظهورخود ، شکوه شهادت را چون پتک ، برمغزهای افیونی مستکبران مست میکوبی.

مرادا!

توسپیده دم سالکان سبیل سبحان سببساز ، وسرکوبگرسَرمَد سرشکسته های سرهال ِسیادت خواه هستی ، آ‌نان که درتلاش خاموش کردن فانوس صبح درشب دیجور هستند.

ای سرورسپاه سعادتمند سُرخروی ، سید سیراب شدگان کوثرعاشورا ومقتدای منتظران وراثت صالحان .