سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که ما أهل‏بیت را دوست گیرد ، درویشى را همچون پوشاک بپذیرد [ و گاه این سخن را به معنى دیگر تأویل کنند که اینجا جاى آوردن آن نیست . ] [نهج البلاغه]

سلام و مصافحه

پیوندهاى اجتماعى، نیازمند «تحکیم » است. استوارسازى این رشته ها با کلى گویى به دست نمى آید. بایدنمونه هاى عملى و مصداقهاى خاص و روشن ارائه شود، تا مرزهاى دوستى و پیوندهاى عاطفى استوارتر گردد و پایدار بماند. «سلام » ودست دادن یکى از این امور است.

وقتى دو نفر به هم مى رسند، نگاهها که به هم مى افتد، چهره ها که رو در رو قرار مى گیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادرى،«سلام دادن » است و در پى آن، دست دادن و «مصافحه ». دو نفر را تصور کنید که به یکدیگر مى رسند، آشنا و دوست هم هستند. در این برخورد، بهتر است نخستین کلامشان چه باشد؟ آیامناسب تر از «سلام » چیزى سراغ دارید؟

مفهوم سلام

بارى ... سلام، نام خداست و تحیت الهى. سفارش پیامبر است وامامان. تا آنجا که فرموده اند: اگر کسى پیش از سلام، شروع به سخن کرد، جواب ندهید:

«من بدء بالکلام قبل السلام فلا تجیبوه.» (1) . در حدیث دیگرى امام صادق(ع) از قول خداوند نقل مى کند که:بخیل، کسى است که از سلام دادن به دیگرى بخل ورزد: «البخیل من بخل بالسلام.» (2) .

راستى ... سلام دادن به دیگرى نه تنها چیزى از قدر و جایگاه انسان نمى کاهد و هیچ گونه ضرر و زیان مادى، پولى، آبرویى و ... ندارد، بلکه محبت آور و صفابخش است و خداپسند و سیره رسول خدا(ص) و روش و منش اولیاء الهى است. به علاوه، نشانه اى ازتواضع و فروتنى و نداشتن کبر است. انسانهاى متواضع، نه تنها زیان نمى بینند، بلکه عزت و محبوبیت هم پیدا مى کنند. امام صادق(ع)فرمود:

«من التواضع ان تسلم على من لقیت »; (3) .

از نشانه هاى فروتنى این است که به هر کس برخوردى، سلام دهى.

پیامبر اکرم(ص) نیز فرمود:

«اذا تلاقیتم، فتلاقوا بالتسلیم و التصافح »; (4) .

هرگاه یکدیگر را دیدار کردید، با «سلام » و «دست دادن » با هم دیدارکنید.

ادب و آداب سلام

سیره رفتارى پیامبر خدا آن بود که به هر که مى رسید - حتى کودکان- ابتدا به او سلام مى کرد، بخصوص در مورد سلام کردن به کودکان مى فرمود: پنج صفت است که تا زنده ام، آنها را رها نخواهم کرد، یکى هم سلام دادن به کودکان است، تا پس از من «سنت » گردد. (5) .

این خصلت خجسته، از اخلاق حسنه و روحیه پاک و تواضع اوسرچشمه مى گرفت. اینها درست; ولى ادب اقتضا مى کند که کوچکترها به بزرگترها سلام کنند. در حدیث آمده است که پیامبراکرم(ص) فرمود:

کوچک به بزرگ سلام کند،

یک نفر به دو نفر،

و جمعیت کم به جمعیت فراوان،

و سواره بر پیاده،

و رهگذر، بر کسى که ایستاده است.

و ایستاده بر کسى که نشسته است. (6) .

و البته که اگر جز این باشد، نشان تواضع نخواهد بود!

سلام را باید آشکارا، بلند و با صداى رسا ادا کرد. احادیث فراوانى با عنوان «الجهر بالسلام » و «افشاء سلام » آمده که سفارش اکید دارد که سلامها، رسا و بلند باشد، نه زیر لب و آهسته و نامفهوم و ناقص. جواب سلام نیز باید همین گونه باشد، یعنى بلند و واضح، تا طرف بشنود.

اگر در برخورد با دیگران یا ورود به جلسه و جمعى، یا رسیدن به خانه و محل کار، سلام بگویید، ولى آهسته، شاید سلامتان را نشنوند. بااینکه شما سلام داده اید، ولى به دلیل سر و صدا یا جمع نبودن حواس یاهر عامل دیگر، سلامتان را نشنوند، شما را بى ادب و بى اعتنا خواهندشمرد و متکبر خواهند پنداشت.

یا اگر سلام دیگرى را جواب دهید; اما آهسته و زیر لب، به گونه اى که نفهمد و نشنود، شاید پیش خود فکر کند مساله اى، خصومتى و ...پیش آمده، یا شما سرسنگین و متکبر شده اید که حتى جواب سلامش را هم نمى دهید یا با دشوارى و بى علاقگى جواب مى دهید. راه جلوگیرى از این سوءتفاهمها و بدگمانیها، رعایت همان دستور دینى در معاشرتها است، یعنى آشکارا سلام کردن.

امام صادق(ع) مى فرماید:

«هرگاه یکى از شما سلام مى دهد، سلامش را آشکارا بگوید. نگوید که «سلام دادم، ولى جوابم ندادند»، شاید سلام داده ولى آنان نشنیده باشند! و هرگاه یکى ازشما جواب سلام مى دهد، جواب را آشکارا و بلند بگوید، تا آن مسلمان دیگرنگوید که «سلام کردم ولى جوابم را ندادند!» (7) . اگر سلام مستحب است، جوابش واجب است. البته بیشترین ثواب نیز از آن کسى است که شروع به سلام کند.

آن که سلام مى دهد، پاسخش را باید گرمتر و بیشتر داد، چرا که سلام نوعى تحیت و هدیه از سوى یک مؤمن است و هدیه را بایدپاسخى بهتر ارائه داد، تا نشان قدرشناسى باشد. و این تعلیم قرآن کریم است که تحیت دیگران را به گونه اى بهتر پاسخ دهید: «... فحیوا باحسن منها» (8) ، یا مثل همان را بازگردانید.

دست دادن

گفتیم که «مصافحه » هم، «دوستى آور»، «کدورت زدا» و «محبت آفرین »است. ما علاقه خود و صمیمیت را با دست دادن ابراز مى کنیم.برعکس، اگر با کسى کدورت و دشمنى داشته باشیم، از دست دادن با اوپرهیز مى کنیم. به همین خاطر، این دستور مقدس و پربرکت اسلامى،در تحکیم رابطه هاى دوستى و اخوت، ثمربخش است. امام باقر(ع) فرمود: هر دو نفر مؤمنى که با هم دست بدهند، دست خدا میان دست آنان است و دست محبت الهى بیشتر با کسى است که طرف مقابل را بیشتر دوست بدارد. (9) .

و نیز امام صادق(ع) فرمود:

هنگامى که دو برادر دینى به هم مى رسند و با هم دست مى دهند،خداوند با نظر رحمت به آنان مى نگردد و گناهانشان، آن سان که برگ درختان مى ریزد، فرو مى ریزد، تا آنکه آن دو از هم جدا شوند. (10) .

شیوه مصافحه

دست دادن نیز، همچون سلام، ادب و آدابى دارد. یکى از آنهاپیوستگى و تکرار است. در یک سفر و همراهى و دیدار، حتى چند باردست دادن نیز مطلوب است. ابوعبیده نقل مى کند: همراه امام باقر(ع) بودم. اول من سوارمى شدم، سپس آن حضرت. چون بر مرکب خویش استوار مى شدیم،سلام مى داد و احوالپرسى مى کرد، چنان که گویى قبلا یکدیگر راندیده ایم. آنگاه مصافحه مى کرد. هرگاه هم از مرکب فرود مى آمدیم وروى زمین قرار مى گرفتیم، باز هم به همان صورت، سلام مى کرد ودست مى داد و احوالپرسى مى کرد و مى فرمود: «با دست دادن دو مؤمن،گناهانشان همچون برگ درختان فرو مى ریزد و نظر لطف الهى با آنان است، تا از هم جدا شوند.» (11) .

از آداب دیگر مصافحه، فشردن دست، از روى محبت و علاقه است، اما نه در حدى که سبب رنجش و درد گردد. (12) . جابر بن عبدالله مى گوید: در دیدار با رسول خدا(ص) بر آن حضرت سلام کردم. آن حضرت دست مرا فشار داد و فرمود: دست فشردن، همچون بوسیدن برادر دینى است. (13) . همچنین هنگام مصافحه، طول دادن و دست را زود عقب نکشیدن از آداب دیگر این سنت اسلامى است. در مصافحه، پاداش کسى بیشتراست که دستش را بیشتر نگه دارد. (14) . پیامبر اسلام(ص) نیز این سنت نیکو را داشت که چون با کسى دست مى داد، آن قدر دست خود را نگه مى داشت، تا طرف مقابل دست خود را سست کند و عقب بکشد. (15) . بارى ... محبت قلبى را باید آشکار ساخت.

علاقه، گنجى نهفته در درون است که باید آن را استخراج و آشکارکرد، تا از برکاتش بهره برد. روشنترین خیر و برکتش، تقویت دوستیهاو تحکیم آشناییها و رابطه ها است. به دستور اسلام، هرگاه مؤمنى راملاقات مى کنید، مصافحه کنید، خوشرویى و چهره گشاده و بشاش وخندان به هم نشان دهید. (16) .

از آثار دیگر مصافحه، «کینه زدایى » است. پیامبر خدا(ص) فرمود:

«تصافحوا، فان التصافح یذهب السخیمة » (17) و «تصافحوا فانه یذهب بالغل ». (18) مصافحه کنید و دست دهید، چرا که آن، کینه و کدورت را مى زداید.

دست دادن با زنان.

بر اساس «مکتبى » بودن مرز دوستیها و رابطه ها و معاشرتها، دست دادن با نامحرم، حرام است و صرف دوستى و رفاقت و آشنایى وهمکار بودن یا ملاحظات سیاسى و دیپلماسى در سفرهاى خارجى ودیدارهاى رسمى، دلیل نمى شود که کسى با نامحرم و اجنبى، مصافحه کند. روشنفکر مآبى در این مساله جایى ندارد. رسول خدا فرمود: بازنان دست نمى دهم (19) (البته زنان نامحرم). و در حدیث نبوى دیگرى آمده است:

«اگر زنى بخواهد با مرد نامحرم دست بدهد (که نباید دست دهد) و ناچارباشد، یا بخواهد با او «بیعت » کند، از پشت لباس (و با وجود حایل و پوشش دست،دستکش) مانعى ندارد.» (20) . البته معیار عمل، فتواى مجتهدى است که از او تقلید مى کنید و هرمسلمان متعهد، باید براى عمل خود ملاک و حجت شرعى داشته باشد.

1) سفینة البحار، محدث قمى، ج 1، ص 645.

2) میزان الحکمه، رى شهرى، ج 4، ص 535.

3) خصال صدوق، ص 11.

4) سفینة البحار. ج 1، ص 465.

5) بحارالانوار (بیروت)، ج 73، ص 10.

6) میزان الحکمه، ج 4، ص 538.

7) اصول کافى (عربى) کلینى، ج 2، ص 645.

8) نساء، آیه 86.

9) اصول کافى، ج 2، ص 179.

10) همان، ص 183.

11) همان، ص 179.

12) بحارالانوار، ج 73، ص 26.

13) همان، ص 23.

14) همان، ص 28.

15) همان، ص 30.

16) میزان الحکمه، ج 5، ص 355.

17) بحارالانوار، ج 74، ص 158.

18) میزان الحکمه، ج 5، ص 354.

19) کنزالعمال، حدیث 475.

20) همان، حدیث 25346.